مدح و شهادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
ای گل موسی بن جعـفر فاطمه تـالـی زهـرای اطـهـر فـاطـمـه کعـبۀ قـلب همه معصومه جان رهـنورد فاطـمه معصومه جان ای گـل زهـرا سـراپا رحـمـتی اهل عـالـم را نـشان عـصـمـتی مرقـد پـاکـت حـریـم کـبریاست قـبـله گـاه و مـلجا اهـل ولاست شهر قم از نور تو زینت گرفت حوزههای عـلمیه عـزّت گرفت آن حریمت میدهد بوی بهشت زائـر تـو آمـده ســوی بـهـشـت از همه مشکـل گـشایی میکنی هـر دلی را تو ولایی میکـنـی فاطمه اُخت الرضا معصومهای همچو زینب عمهات مظلومهای در غـم هـجـر بـرادر سـوخـتی صبر را از عـمـهات آمـوخـتی آمـدی از بــهــر دیـــدار رضـا بـیـن ره گـردیـده بـیـمار رضـا آمـدی وارد به شـهـر قـم شـدی فـاطـمـه نـور دل مــردم شـدی شیعـیان در مقدمت گـل ریختند زیر پایت یاس وسنبل ریخـتـند در شب داغ شـما جـان بر لـبـم یـاد رنج و غـصـههـای زیـنـبم جای گـل آن شـامـیـان بـیحـیـا بر سر و رویش زدند سنگ جفا کوفه بود و زینب ونور دو عین پیش رویش رأس پُـر خـون حسین فـاطـمه جـان در پـنـاه تـو مـنـم مـسـتـمـنـد یـک نـگـاه تـو مـنـم من (رضـایـم) نـوکـر دربار تو گشتهام معصومه جان بـیدار تو |